با توجه به آنچه گفتیم، اصل قبول اسلام اجباری نبوده است تا چه رسد به نماز خواندن به زبان

عربی كه به عنوان یك غیب گویی از طرف یزدگرد سوم مطرح شده است. در مورد نماز خواندن 

به زبان عربی نیز توجه شما را به آنچه در جای دیگری نوشته‌ام جلب می‌كنم:

حسن بصری بنا بر پاره‌ای از روایات، وی در نماز از زبان مادری خود (فارسی) استفاده می‌كرد؛

اما با توجه به‌اینكه او در تكلم به زبان عرب، چندان فصیح و بلیغ بود كه هیچ كس با وی برابری

نمی‌كرد، لذا نماز خواندن او به فارسی را ناشی از كوتاه‌دستی در عربیّت نمی‌توان دانست،

بلكه دلیل این كار را عقیده او به جایز بودن این كار باید شمرد و نیز اینكه در تكلم به زبان مادری

خود احساس صمیمیت بیشتری می‌كرد و می‌خواست به دیگران بفهماند كه‌این كار جایز است.

وی می‌گفت: « دانا كسی نیست كه عربی بیشتر بداند و بر الفاظ و لغت عرب قادرتر باشد.

دانا كسی است كه از همه دانشی آگاه باشد ـ هر زبان كه بداند، شاید. اگر كسی همه احكام

شریعت و تفسیر قرآن به زبان تركی و پارسی و رومی بداند و عربی نداند، او عالم است.»

اما اینكه استفاده حسن از زبان فارسی در نماز تا چه‌اندازه بود؟ آیا قرائت همة نماز را به زبان

فارسی و هر زبان غیر عربی جایز می‌دانست؟

همان طور كه بعدها ابوحنیفه فتوا داد و مستند او نیز این بود كه: جماعتی از ایرانیان، از سلمان

خواستند سوره حمد را به فارسی برگرداند تا كسانی كه زبانشان به عربی خواندن روان نشده،

آن ترجمه را در قرائت نماز بخوانند و سلمان درخواست ایشان را اجابت كرد؛ و به‌این ترتیب اولین

ترجمه بخشی از قرآن، با هدف جانشینی آن به جای اصل ـ و قرائت آن در نمازـ انجام گرفت. ‏

عبدالعلی بحرالعلوم لكهنوی از بزرگترین علمای حنفی مذهب هند نیز می‌نویسد: «خواندن قرآن

به فارسی، اگر به علت ناآشنایی با عربی و روان نبودن زبان در تكلم با آن باشد، جایز است و

نظریه درست همین است؛ و دو شاگرد ابوحنیفه، محمد بن حسن و ابویوسف نیز بر این عقیده‌اند

و این بدان جهت است كه وقتی عذر مزبور بود، معنی جای لفظ و صورت را می‌گیرد، و  حبیب

عجمی از اصحاب حسن بصری، قرآن (یعنی حمد و سوره) را در نماز به فارسی می‌خواند؛ زیرا

زبان او در تكلم به عربی روان نبود.»

همچنین محمد مصطفی مراغی از فقیهان مصر در سده چهاردهم، قرائت ترجمه قرآن (حمد

و سوره) در نماز را جایز می‌دانست؛ و برخی از علمای بزرگ شیعه مانند علامة حلی (در دو

كتاب نهایه‌الاحكام و تذكره‌الفقها) و شهید ثانی (در روض‌الجنان كه آن را در شرح ارشاد

الاذهان تصنیف علامه نگاشته است) گفته‌اند كه اگر كسی نتواند متن قرآن (یعنی حمد و

سوره) را در نماز قرائت كند، جایز است ترجمه آن را بخواند.

برخی از فقیهان نیز گفته‌اند كه در نماز، اذكار غیر واجبه را می‌توان به فارسی خواند؛ چنان

كه شیخ صدوق همین قول را اختیار كرده و آن را به محمد بن حسن صفار نیز منسوب داشته

و مستند او حدیثی از امام جواد(ع) است كه‌این هم ترجمه آن: «ایرادی ندارد كه انسان در نماز

واجب، هرگونه سخنی را كه مناجات با پروردگار عزّ و جل باشد، بر زبان بیاورد.» صدوق می‌افزاید

: اگر این حدیث هم نبود، من دعا كردن در نماز را به فارسی، به استناد این حدیث دیگر از امام

صادق(ع) جایز می‌دانستم: «هر كاری تا وقتی از آن نهی نشده، جایز است.» و آنگاه در هیچ كجا

از دعا كردن به فارسی در نماز نهی نشده است. در حدیث دیگری از امام صادق(ع) نیز آمده

است:«هر آنچه عنوان مناجات با پروردگار را برای تو دارد، سخنی نیست كه نماز را باطل كند

.» علامة حلی هم پس از نقل سخنان صدوق می‌نویسد: «آنچه را او پذیرفته، من نیز حق

می‌دانم؛ و دلیلی هم كه آن را تأیید می‌كند، دو چیز است: 1- اصل بر این است كه هر عملی

تا وقتی از آن منع نشده، جایز است. 2- احادیثی كه آوردیم.» ‏

دیگر فقیهان شیعه نیزـ جز تنی چندـ این نظریه را پذیرفته‌اند و برخی از آنان، صریحاً می‌گویند

كه دعا كردن در نماز به فارسی در قنوت جایز است و برخی دیگر قید قنوت را نیاورده‌اند و از

كلام ایشان برمی‌آید كه دعا كردن به فارسی در همه بخشهای نماز جایز است. (كتاب «حسن

بصری»، صص 99 تا 101، منابع مربوط به هریك از اقوال نیز تفصیلاً در همان كتاب آمده است.)


اکبر ثبوت